یک استراتژیست اروپایی به نام ولینا شاکارووا در یکی از تحلیل های خود با موضوع “ آیا چین در گورستان امپراطوری ها گرفتار خواهد شد ؟ ” به تحلیل رفتار چین در قبال افغانستان ، علی الخصوص با روی کار آمدن و تثبیت حضور طالبان ، می پردازد. ما در این محتوا قصد داریم خلاصه مفید و کاربردی از این مقاله را برای شما بیان کنیم و همچنین نتایج این مقاله را با تجربیات خودمان از اوضاع افغانستان تحلیل نماییم. در انتها نیز بررسی میشود چین در افغانستان پس از آمریکا با چه چالشها و فرصت هایی روبرو است و آیا میتواند تهدید طالبان را تبدیل به فرصت نماید یا خیر.
پس اگر مشتاق تحلیل اوضاع افغانستان و تاثیر و تصمیمات چین بر روی این کشور هستید در ادامه با ما همراه باشید.
مقدمه
همان طور که از عنوان مقاله مشخص است ، منظور از گورستان امپراطوری ها افغانستان است که کشورهایی نظیر آمریکا در پی تسلط در آن بودند اما افغانستان به گورستان ان ها تبدیل شد .پس از شکست سیاستهای شوروی سابق و آمریکا در افغانستان ، منتقدان و تحلیل گران به دنبال بررسی دلایل شکست این دو غول بودند. یکی از این دلایل عدم موفقیت واشنگتن در افغانستان ، عدم توسعه بخش انرژی ، زیرساختها و اتصالات ( جاده ها و راه ها ) شناخته میشود. این شکست امریکا در افغانستان تجربه ای بوده است که شاید کمک بسیار زیادی به کشورهایی مانند چین کند تا در راه توسعه روابط و توسعه خود بتواند در تله افغانستان – که آمریکا در آن افتاده بود – گیر نیافتد.
البته ذکر این نکته خالی از لطف نیست که چین در زمینه توسعه زیرساخت جاده ای از قوا و رزومه ای قوی برخوردار است و نقطه قوت آن ها نیز محسوب میشود. درحالی که توسعه زیر ساخت در آمریکا و همچنین بحث و جدلهایی که در این مورد بین کارشناسان اتفاق افتاده است را میتوانید با کمی سرچ در اینترنت در رسانه های آمریکایی مشاهده کنید.
اهداف چین در افغانستان
شاید یکی از نخستین سوالاتی که برای مردم مطرح شود این باشد که کشورهایی مانند آمریکا و چین در افغانستان به دنبال چه چیزی هستند.آیا افغانستان گنجی درون خود دارد ؟
شاید اصلی ترین دلیل و هدف حضور آمریکا و بعضی از متحدانش در افغانستان ، نبودن کشورهایی مانند چین و ایران در این کشور بوده است. الان بعد از شکست آمریکا در این کشور ،عواملی مانند ناتوانی دولت مردان ایرانی در قوی کردن ارتباط خود با طالبان و همچنین درگیر بودن روسیه با اکراین در مرزهای خود ، بهترین فرصت را برای چین فراهم آورده است تا افغانستانی را بدست آورد که میتواند از نظر استراتژیک قدرت چین را بیش از پیش نماید.
چین اهداف بسیار زیادی در افغانستان دارد که ما در اینجا به چند مورد از این اهداف که در مقاله اقای شاکارووا آمده است اشاره میکنیم:
1- جلوگیری از گشترش درگیری و جنگ داخلی در افغانستان :
چین هر هدفی را در سر داشته باشد در قدم ملزم است ارامش و ثبات رو به این کشور برگرداند تا بتواند با اعمال سیاست های خود از ثبات آن ها برای بلند مدت خاطر جمع شود
2- ایجاد فضای مذاکرات بین افغانی ( یا طالبان به عبارت دیگر )
3- مقابله با ظهور و گسترش تروریسم
یکی از اهداف امریکا در ایران راه اندازی داعش و یا گروه های تروریستی دیگر بود ؛ تا بتواند از ناتوانی و امنیت افغانستان سو استفاده کند و به چین و ایران که با افغانستان مرز مشترک دارد حمله و آشوب و ترس را به داخل این کشورها بکشاند. پس یکی از اهداف چین میتواند جلوگیری از این اتفاق باشد با توجه به اینکه در سمت مرز با افغانستان شهرهایی وجو دارد که چینی های مسلمان آن کم نیستند.
- هرچند که میتواند بهونه ای بیش نباشد
همچنین چین مفهومی را تبیین کرده است به اسم “سه نیروی اهریمنی” که از نظر دولت چین افراطگرایی ، تروریسم و جدایی طلبی میباشد. در راستای مقابله با این سه نیروی اهریمنی در شین کیانگ ، چین بشدت مصمم میباشد تا با هر گونه فعالیتی که امنیت این منطقه را برهم زند مقابله کندعلی الخصوص حرکت اسلامی ترکستان شرقی. بنابراین چین مجبور خواهد بود تا با در اختیار گذاشتن سرمایه فراوان و همین دسترسی طالبان به کریدور چین و پاکستان ، حمایت طالبان از گروه های اسلامگرا در چین را محدود سازد.
4- هموار سازی راه ارتباطی و اقتصادی چین با آسیای مرکزی و اروپا
افغانستان پلی میان پاکستان و ایران خواهد بود که میتواند CPEC و کمبرند یک راه (BRI) را به هم متصل کند. به عبارتی دیگر افغانستان پازل نهایی و دشوار اتصال خاورمیانه ، آسیای مرکزی و جنوب آسیا است و همه این موارد ارزش افغانسان را برای چین دو برابر میکند. همچنین با وجود رابطه خوب چین با ایران در زمینه مسائل تجاری می توان گفت چین با هموار سازی زیرساخت های حمل و نقل و گرفتن ارتباط قوی با این کشور افغانستان و سپس ایران میتواند در گام بعدی با ترکیه ای وارد مذاکره شود که الان نیز از طرف غرب به خصوص آمریکا تحت فشار قرار گرفته و هر روز با افزایش تحریم ها ارزش پول خود را از دست میدهد. در صورت پیروزی در تمام این مراحل چین عملا راه خود را برای ارتباط با اروپا هموار ساخته است.
سرمایه گذاری چین بر روی زیرساخت های افغانستان
در راستای اهداف چین مخصوصا هدف چهارم که در بالا ذکر شد ؛ چین سه طرح را پیش می برد:
1- طرح ساخت فرودگاه تاشغورغان در فلات پامیر چین.
- این شهر تنها شهر چین است که تقاقطع سه همسایه است .( افغانستان – تاجیکستان – پاکستان )
- این شهرستان خود مختار اداره میشود و جزئی از سین کیانگ (新疆 –شین کیانگ هم تلفظ میشود) میباشد.
2- طرح گذرگاه واخجیر در مرز چین و افغانستان
واخجیر گذرگاهی با عرض 80 کیلومتر که تنها راه ارتباطی در مرز چین و افغانستان می باشد. اما مشکلی که وجود دارد این است که هیچ راهی در سمت افغانستان وجود ندارد و تنها ادم میتواند از انجا بگذرد. سرمایه گذاری در این قسمت میتواند راه ابریشم جدید را تحت عنوان یک کمربند یک راه یا به اصطلاح BRI را احیا کند.
طرح احداث جاده بین گذرگاه واخجیر و بازگند مدتی قبل توسط دولت سقوط کرده اشرف غنی شروع شده بود اما ناتمام ماند و در حال حاضر فردی که در افغانستان به قدرت میرسد باید در ارتباط با این پروژه تصمیم گیری نماید که آیا افغانستان میخواهد 5 میلیون دلار خرج کند و این طرح را به پایان برساند یا خیر ؟
البته این کریدور تهدید های را هم برای جمهوری خلق چین خواهد داشت . این چالش و تهدید بخشی به هدف سوم ذکر شده در ابتدای محتوا باز میگردد. عبور و مرور نیروهای تندرو بین افغانستان و سین کیانگ چالش امنیتی برای چین و پکن خواهد بود.
3- طرح اتصال افغانستان به CPEC و یا همون کریدور اقتصادی چین-پاکستان
CPEC مجموعه ای از جاده ها ، مسیرهای ریلی و خطوط انرژیه که پاکستان و چین را به هم متصل میکند و دسترسی به اقیانوس هند را در اختیار چین میگذارد و البته از طرف دیگر هم به نفع افغانستان خواهد بود که بتواند به CPEC و در نتجیه آن به آبهای آزاد دسترسی پیدا کند.
چین تصمیم گرفته است تا 26 میلیارد دلار در افغانستان سرمایه گذاری کند. این حجم از سرمایه گذاری در افغانستان پسا آمریکا پای چین رو در معاملات افغانستان بیش از پیش باز میکند.
البته پروژه های بسیاری را میتوان ذیل ابر پروژه های چین از قبیل ” جاده ابریشم دیجیتال ” ، “پروژه حمل و نقل ریلی چین افغانستان ” ، “پروژه ریلی پنج ملت ” و “کریدور هوایی کابل-ارومچی” تعریف کرد که به زودی محتوای هر کدام را به طور جداگانه برایتان در وبسایت راه ابریشم قرار خواهیم داد. اما به طور خلاصه بزرگترین پروژه CPEC در آینده میتواند اتصال افغانستان به پیشاور در شمال غربی پاکستان باشد.
حمایت ها از چین
در این راستا چین به تنهایی نیز نمیتواند اهداف خویش را به پیش ببرد. پس نیاز دارد حمایت روسیه ، ایران و پاکستان را نیز برای خود به همراه داشته باشد. از جمله این حمایت ها ، حمایت بابت مقابله با داعش میباشد تا بتواند به کمک کشور های متحد خود مخصوصا روسیه به مقابله با داعش در شمال افغانستان بپردازد. بدین معنا که سازمان پیمان امنیت جمعی ( CSTO) به رهبری روسیه و سازمان همکاری شانگهای (SCO ) به رهبری چین فعال خواهند شد تا با گسترش داعش در شمال افغانستان مقابله کنند.
تحلیلگر و نویسنده در این مقاله چین و روسیه را به صطلاح DragonBear یا به اصطلاح اخرس اژدها خطاب میکند. اتحادی که در میان مدت قابل تعریف و اعتبار میباشد و در بلند مدت به نظر نمیرسد پایداری امروز را داشته باشد.
اما نکته ای که وجود دارد این است که این طرح ها میتواند چین را که در حال حاضر دومین شریک تجاری افغانستان محسوب میشود را به صدر شرکای تجاری افغانستان برساند.
معادن در افغانستان
افغانستان یکی از کشورهای دنیا میباشد که معادن بسیاری را در دل خود پنهان کرده است. اما به دلیل عدم داشتن علم و توانایی از استخراج آنها ناتوان هستند.کشورهای بسیاری نیز در جهان از موضوع آگاه هستند و خواهان آن هستند تا از اوضاع الان افغانستان در جهت استخراج این معادن استفاده کنند.یکی از این کشورها چین میباشد که خواهان سرمایه گذاری در معادن افغانستان است.
طبق آمار و تخمین های زده شده افغانستان احتمالا دارای 60 میلیون تن مس ، 2/2 میلیارد تن سنگ آهن ، 4/1 میلیون تن عناصر کمیاب ( Rare earth elements ) همین طور مقادیری آلومینیوم ،طلا، نقره ، روی ،جیوه و لیتیوم به ارزش تقریبی 3 تریلیون دلار داره.
مشکل بهرهبرداری از این منابع و معادن افغانستان مربوط به تامین امنیت زیرساخت ها در افغانستان می باشد. مساله ای که باعث شد آمریکا در مدت 20 سال نتواند به این منابع به شکل گستردهای دست پیدا کند. به همین دلیل در صورتی که چین بخواهد از این منابع بهریرداری کند احتمالا نقش شرکت های خصوصی امنیتی در افغانستان پررنگ تر خواهد شد.
رقابت استراتژیک بر سر افغانستان
برای کشور چین افغانستان بخشی از پازل یک کمربند یک جاده (BRI) و برای روسیه بخشی از پازل اتحادیه اقتصادی اوراسیا ( EAEU ) است. در این بین آمریکا قصد دارد که این دو پازل را ناتمام بگذارد. هدف خرس اژدها در مرحله اول دور نگه داشتن آمریکا از افغانستان و به صورت کلی آسیای میانه خواهد بود. این ممکن است به شکل همکاری بین دو سازمان همکاری شانگهای و پیمان امنیتی جمعی شکل بگیرد.
ایالت متحده آمریکا سعی داشته است که کشورهای آسیای میانه را متقاعد کند بخشی از افغانیهایی که با آمریکا همکاری میکردن را بپذیرد.روسیه نیز که از خطر حضور پررنگ آمریکا در آسیای میانه آگاه بوده است ، پیشنهاد داده است که آمریکا به طور موقت از پایگاه های روسیه در تاجیکستان و قرقیزستان به جای پایگاه دائمی استفاده نماید.
منفعت و ضرر پاکستان از سیاست ابر کشور ها در افغانستان
هر چند پاکستان با روسیه رابطه بهتری دارد ولی به دلایل اقتصادی بیشتر علاقه مند است تا چین به کمک روسیه بتواند پیروز رقابتی باشد که در افغانستان شکل گرفته است. این علاقه مندی در جهت منافعی خواهد بود که همراه با چین نصیب پاکستان میشود.
با وجود رابطه خوب پاکستان با طالبان و همچنین روابط ضعیف طالبان با تمام کشور های منطقه و جهان ، پاکستان نقش واسطه را برای مذاکرات ایفا میکند. هر چند با این اوضاع پاکستان از جنگ داخلی در افغانستان و تسلط کامل طالبان به افغانستان هم بیم دارد. برای همین سعی خواهد کرد از ترکیه برای توازن افغانستان کمک بگیرد. البته حضور پر رنگ چین در منظقه میتواند برای پاکستان دردسر ساز هم باشد ؛ چرا که پاکستان خودش را در دام تله چین میبیند.
پس در نتیجه این احتمال وجود دارد که پاکستان به ایجاد روابط بهتر با سایر بازیگران منطقه از جمله هندوستان رو بیاورد که روابط خوبی با چین ندارد و از این طریق بتواند حضور چین را متوازن کند. اما نزدیکی روسیه به پاکستان و حضور چین سنگینی وزنه را سمت چین می اندازد و به همین دلیل خواهان این است که مسیر استراتژیک شمال-جنوب را که از ایران میگذرد توسه بدهد. در این کنار دهلی نیز سعی خواهد کرد با حمایت های روزافزون آمریکا و غرب بزرگترین کمکها را برای بازسازی افغانستان ارائه دهد. در حال حاضر نیز QUAD و سایر اتحاد های شکل گرفته توسط آمریکا علیه چین رو به گسترش هستند تا با یک کمربند یک راه ، CPEC و مشارکت اقتصادی جامع منطقه ای مقابله کنند.
- QUAD یا QSD اتحاد امنیتی ما بین آمریکا ، هند ، ژاپن و استرالیا می باشد.
- RCEP یا مشارکت اقتصادی جامع منطقه ای یک توافقنامه تجارت آزاد در جنوب شرق اسیا میباشد.
بردن رقابت منطقهای توسط چین ، باعث کمرنگ شدن روابط روابط اقتصادی آمریکا با این قسمت از جهان شده است .قسمتی که در چند دهه آینده از نظر اقتصادی و جمعیتی رشد شگرفی خواهد داشت.
رویکرد آمریکا در مقابل استراتژی چین در افغانستان
همان طور که در ابتدای محتوا بیان شد هدف اصلی حضور آمریکا در افغانستان نبودن کشور هایی مانند چیین است که به آن ها مزیت های استراتژیک زیادی میدهد.پس آمریکا برای مقابله با چین رو به استراتژی هند آرام اورده است و سعی دارد تا تمرکزش راکمی از افغانستان کاهش دهد.البته آمریکا به جز QUAD یک روابط چهارگانه دیگر نیز با پاکستان ،افغانستان و ازبکستان گسترش داده است .
همچنین بزرگترین حامی این ایده دولت های اروپایی خواهند بود. چرا که دسترسی آسیای میانه به آب های گرم میتواند باعث رونق اقتصادی و در نتیجه ثبات بیشتر بشود.
رویکرد ترکیه در افغانستان
ترکیه فرصت بسیار خوبی را پیدا کرده است تا با حضورش تو افغانستان پسا آمریکا گسترش نفوذش در آنجا ،رقابتش را با ایران شدیدتر کند .( که متاسفانه اونایی که تو ایران باید کاری کنن دست رو دست گذاشتن )
ترکیه که الان نیز یکی از کلیدی ترین نقش ها را برای مسیر تجاری چین به اروپا دارد ، با باز کردن کریدور جدید از طریق آذربایجان ، نقش خودش را پر رنگ تر کرده است. اهمیت این موضوع در آن است که ترکیه می تواند هم در کنار آمریکا بایستد و سدی در برابر چین باشد ، هم میتواند راه برای روسیه و چین باز کند تا بازارهای آسیا، افریقا و مخصوصا اروپا را تسخیر نماید. لذا حضور ترکیه در افغانستان در همین راستا خواهد بود. منتها باید منتظر بود تا ببینیم ترکیه در افغانستان در کنار ناتو خواهد ایستاد و یا در مقابلش.
نتیجه گیری
چین برای رسیدن به اهداف خودش تقریبا مجبور است با طالبان یا همان امارت اسلامی افغانستان یا از طریق طالبان یا به طور مستقیم وارد ارتباط شود ولی میداند اشتباه آمریکا و شوروی را در قبال افغانستان نباید دوباره تکرار کند. همچنین چین علاوه بر استفاده از راه های ترانزیتی و تجارتی و در اختیار قرار دادن آنها برای استفاده طالبان میتواند از معادن افغانستان که معادن ارزشمندی هستند نیز استفاده کند. در نهایت این می شود که اتصال افغانستان و ایران به کریدور های اقتصادی ،انرژی و زیرساخت چینی ، ظرفیت بزرگ ژئوپولیتیکی را در اختیار چین قرار خواهد داد. روسیه در این بین احتمالا نقش نقش امنیتی را برای آرام کردن منطقه دنبال خواهد کرد تا به چین کمک کند. در نهایت افغانستان آزمایشگاه بزرگ ژئوپولتییک چین خواهد بود.جایی که ممکن است این تله آمریکایی موفقیت آمیز عمل کند تا شاید یک بار دیگر بلایی را بر سر یک برقدرت بیارد که قبلا سر شوروی آورده بود.
پس آیا چین را زمین خواهد زد یا چین با قدرت میتواند از این موقعیت به نفع احسنت استفاده کند و قدرتش را به رخ جهان بکشاند؟ باید نشست و مناظره گر این اتفاق بود تا دید در انتها کی پیروز بازی افغانستان می شود.
با تشکر از شما که تا اینجا با ما همراه بودید
بدون دیدگاه